ساده زيستى در سيره نبوى


 

نويسنده : محسن اديب بهروز




 
پيامبر صلى الله عليه وآله مى‏فرمود: « اللهمّ احينى مسكينا و امتنى مسكينا واحشُرنى فى زمرة المساكين‏(1)؛ خدايا! مرا مسكين و فقير زنده نگاه‏دار ، فقير بميران و در زمره فقيران محشورم نما.»
به راستى اين خواست و پيام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم سيره عملى وى در زندگى با بركت و پر رحمتش بود كه تجلى آن در تمام سال‏ها، ماه‏ها، روزها، و... در وجود آن خورشيد دو عالَم همچنان روشن ماند و مى‏توان جلوه اين اخلاق حضرت را با يك بررسى مختصر در تمامى شئون زندگانى آن حضرت نظاره كرد. قرآن نيز در تبيين جايگاه واقعى و تكوينى رسول گرامى مى‏آورد:
« اى پيامبر! وجود تو براى تمام عالم هستى، رحمت است.»(2)
امام باقر عليه السلام در بيان نخستين اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏فرمايد: « در بررسى وضعيت اقتصادى خويش ملاك و الگوى خود را آن كس كه بيش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى كه آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمايى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»
پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله و سلم نه تنها در زندگى، مسكين گونه زيست؛ بلكه در هنگامه وفات هم فقيرانه به ديدار معبود شتافت. چنانچه ابن عباس مى‏گويد:
« انّ رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تَوَفَّى و درعه مرهونة عند رجلٍ من اليهود على ثلاثين صاعاً من شعير اخذها رزقاً لعياله(‏3)؛ حضرت هنگام وفات زره مبارك را در برابر 30 پيمانه (‏4) جو(كه براى برآوردن نيازهاى تغذيه‏اى خانواده، قرض گرفته بود) نزد مرد يهودى در گرو نهاده بود.»
عايشه مى‏گويد:
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلم در حالى از دنيا رفت كه از خويش دينار، درهم، گوسفند و شترى به جا نگذاشته بود.(5)
اگر در درستى آنچه كه گذشت، ترديدى به خويش راه ندهيم و به توجيه و تأويل نپردازيم، چه‏ بسا بتوان از آنچه كه در سيره رفتارى آن حضرت يافت مى‏شود، بهره جست و براى تحقق آن در زندگى رهروان و الگوپذيران آن حضرت، به تلاش و كوشش پرداخت و با اراده‏اى قاطع و نفى هر توجيه و تأويلى، بدان عمل نمود.
در اين راستا به كلامى از امام باقر عليه السلام در بيان نخستين اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏پردازيم كه مى‏فرمايد:
«در بررسى وضعيت اقتصادى خويش ملاك و الگوى خود را آن كس كه بيش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى كه آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمايى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»
در پى اين دستورالعمل، امام باقر عليه السلام به آياتى از قرآن استناد نموده، و نحوه زندگى رسول گرامى را يادآور مى‏شود:
« فانّما كان قُوتُه الشَّعير و حلواه التَّمر و وقودُهُ السَّعف اذا وجده(‏6)؛ غذاى رسول گرامى، جو و شيرينى ايشان، خرما و سوخت وى براى تهيه غذا و گرما، شاخه‏هاى درخت خرما بوده، البته تهيه اين‏ها هم اگر برايش امكان‏پذير مى‏بود.»
تكيه و تأكيد بر جو و خرما(7) به عنوان مهم‏ترين مواد غذايى مورد استفاده حضرت، بيانگر نوع زندگى و سيره تغذيه‏اى ايشان است. در زمانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم بالاترين جايگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى يك حكومت و بزرگ‏ترين مسئوليت اجرايى را در دست داشت و ساكنان شهر مدينه ، از انواع گوشت ‏، لبنيات و غذاهاى ديگر استفاده مى‏كردند، خرما و جو، ارزان‏ترين و فراوان‏ترين كالاى موجود بود كه تهيه آن براى محروم‏ترين ساكنان مدينه امكان‏پذير بود.
با بررسى بيشتر در مى‏يابيم كه اين نوع زندگى تنها ويژه شخص ايشان نبوده، بلكه خانواده آن حضرت نيز همين روش را داشته‏اند.
عايشه مى‏گويد:
« والذى بعث محمّداً بالحقّ ما رأى مُنخلاً ولا اَكَلَ خُبزاً منخولاً منذ بعث الله الى ان قُبِضَ صلى الله عليه و آله و سلم ...(8)؛ سوگند به خدايى كه محمد صلى الله عليه و آله و سلم را به حق برگزيد، از آن زمان كه خداوند وى را به پيامبرى برگزيده تا آنگاه كه فراخوانده شد، آرد جوى نرم شده (الك شده) و نان جوىِ با آرد نرم در منزل ايشان ديده نشده است!»
عروة، با تعجب مى‏پرسد: پس چگونه جوىِ سخت را مى‏خورديد؟
عايشه در پاسخ مى‏گويد: پيوسته آخ، آخ، مى‏گفتيم!
تكيه و تأكيد بر جو و خرما به عنوان مهم‏ترين مواد غذايى مورد استفاده حضرت، بيانگر نوع زندگى و سيره تغذيه‏اى ايشان است. در زمانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم بالاترين جايگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى يك حكومت و بزرگ‏ترين مسئوليت اجرايى را در دست داشت و ساكنان شهر مدينه، از انواع گوشت‏، لبنيات و غذاهاى ديگر استفاده مى‏كردند، خرما و جو، ارزان‏ترين و فراوان‏ترين كالاى موجود بود كه تهيه آن براى محروم‏ترين ساكنان مدينه امكان‏پذير بود.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم زمانى براى خانواده، چنين برنامه غذايى را اجرا مى‏نمايد كه توانايى استفاده از هر نوع امكانات و لوازم را براى بهترين زندگى اقتصادى دارد. روزى زنى از انصار براى منزل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم زيراندازى هديه مى‏آورد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ضمن آن كه از عايشه مى‏خواهد آن را به وى برگرداند، مى‏فرمايد:
«فوالله لو شئتُ لأجرى الله معى جبال الذّهب والفضّة(9)؛ به خدا سوگند! اگر اراده مى‏كردم، خداوند براى من كوه‏هاى طلا و نقره را فراهم مى‏نمود.»
پيامبر گرامى به ما مى‏فهماند كه اين گونه زيستن، بر اساس نداشتن و محروميت نيست، بلكه تفكر و خواست قلبى و عملى خاتم پيامبران اين چنين بوده است. حضرت در كلامى فرمود:
«والقُربة الى الله حُبّ المساكين والدّنو منهم(‏10)؛ نزديكى به پروردگار، با عشق ورزيدن و نزديك شدن به مسكينان به دست مى‏آيد.»
رسيدن به اين «حُبّ» با استفاده از انواع بهترين خوراكى‏ها، صورت نمى‏گيرد. چگونه مى‏توان انتظار هم نشينى و همراه شدن با مسكين را داشت و از طرف ديگر به مانند آنان زندگى نكرد؟ حضرت فرمودند: دوست داشتن و نزديك شدن به مسكينان، عاملى در تحقق قرب به خداوند است. زمانى مى‏توان به مسكين نزديك شد كه مانند او به تغذيه خويش بپردازيم. گروه مسكين علاوه بر ناتوانى مالى، امكان استفاده از مواد غذايى را به طور كمّى و كيفى نيز ندارد. در اين راستا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است:
« والتّباعد من الله الشّبع (‏11)؛ سير خوردن، باعث دورى از خداوند مى‏شود.»
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نه تنها خود بر اين كلام جامه عمل پوشاند، بلكه در خانواده به چنين سيره‏اى دست يافت، چنانچه عايشه مى‏گويد:
« ما شبع آل محمّد صلى الله عليه و آله و سلم غداءً ولاعشاءً من خبز الشّعير ثلاثة ايام، متتابعات حتى لحق بالله عزّوجلّ (‏12)؛ خانواده محمد صلى الله عليه و آله سه روز پى ‏در پى از نان جو نيز سير نخوردند، تا اين كه ايشان به خداوند عزّوجل پيوست و رحلت كرد.» عايشه در جاى ديگر آورده است: «خانواده محمد صلى الله عليه و آله و سلم، يك شب با شكم سير نخوابيدند.»(13)
عايشه در مورد زمان شروع اين رفتار پيامبر به صراحت مى‏گويد: از ابتداى ورود به مدينه، اين وضعيت موجود بوده است.»(14)
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم زمانى براى خانواده، چنين برنامه غذايى سختي را اجرا مى‏نمايد كه توانايى استفاده از هر نوع امكانات و لوازم را براى بهترين زندگى اقتصادى دارد. روزى زنى از انصار براى منزل پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم زيراندازى هديه مى‏آورد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ضمن آن كه از عايشه مى‏خواهد آن را به وى برگرداند، مى‏فرمايد: به خدا سوگند! اگر اراده مى‏كردم، خداوند براى من كوه‏هاى طلا و نقره را فراهم مى‏نمود.
اگر كارگزاران، رهرو و احياگر سيره الهى پيامبران عليهم السلام نباشند، چه كسانى توانايى زنده نمودن اين تفكر الهى را دارند، تا بدانسان به سير نمودن گرسنگان و نجات محرومان دست يازند؟! البته اين سخن بدان معنا نيست كه اين الگو، ويژه مسئولان نظام اسلامى است و بس؛ بلكه هر انسانِ معتقد به خدا و پيرو اديان الهى بايد چنين باشد؛ زيرا پيامبران الهى عليهم السلام نيز در جامعه خويش، اين گونه بودند. چنانکه، ياور محرومان و گرسنگان، اميرمؤمنان عليه السلام مى‏فرمايد:
« و اِن شئتَ ثَنَّيتُ بموسى كليم الله - صلى الله عليه و سلم - اذ يقول: «ربِّ انّى لِما اَنزلتَ الىّ من خيرٍ فقير»(15) و الله ما سأله الاّ خُبزاً يأكُلُهُ لانّه كان يأكُلُ بقلة الارض...؛ و اگر خواهى دومين را موسى عليه السلام مَثَل آرم كه گفت: «پروردگارا! من به چيزى كه برايم فرستى نيازمندم.» به خدا، كه از او نخواست جز نانى كه آن را بخورد كه موسى عليه السلام از سبزى زمين مى‏خورد. و اگر خواهى سومين را داود عليه السلام گويم، صاحب مزامير و زبور و خواننده بهشتيان، كه به دست خود از برگ خرما زنبيل‏ها مى‏بافت و مجلسيان خويش را مى‏گفت: كدام يك از شما در فروختن آن مرا يارى مى‏كند؟ و از بهاى آن زنبيل، گرده‏اى نان جوين مى‏خورد. و اگر خواهى از عيسى بن مريم عليه السلام گويم: كه سنگ را بالين مى‏كرد و جامه درشت به تن داشت و خوراك ناگوار مى‏خورد و نان و خورشت او گرسنگى بود و چراغش در شب ماه، و در زمستان مشرق و مغرب زمين او را سايبان(‏16) بود و جاى پناه، و ميوه و ريحان(‏17) او آنچه زمين براى چهارپايان روياند از گياه...»(18)
به راستى سيره رفتارى پيامبر گرامى و ساير پيامبران بيانگر چگونه زيستن اند.

پي نوشت ها :
 

1. مشكاة الانوار، ص 228، ح 639.
2. و ما ارسلناك الاّ رحمة للعالمين. (انبياء / 107)
3. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 65، ح 66.
4. پيمانه‏اى كه به اندازه چهار مُد باشد.
5. توفى رسول الله(ص) و ما خَلَّف ديناراً ولا درهماً ولا شاةً ولا بعيراً. (سيره ابن عساكر، ج 4، ص 70).
6. اصول كافى، ج 2، ص 137، ح 1، باب القناعه، (با اختلاف اندك در اصول كافى، ج 8، ص 168، ح 189.)
7. دانستنى‏هاى تغذيه براى بهبود رشد كودكان، اداره بهبود تغذيه جامعه، چاپ فروردين 1380 ش.
8. سيره ابن عساكر، ج 4، ص 71.
9. همان، ص 74.
10. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 320، ح 1024.
11. همان.
12. سيره ابن عساكر، ج 4، ص 71.
13. همان.
14. همان، ص 72.
15. قصص / 24.
16. جائى نداشت كه آن را پناه گيرد.
17. ريحان: هر گياه خوشبو.
18. نهج البلاغه، ترجمه دكتر شهيدى، خ 160، صص 161 و 162.
 

منبع:منبع: كوثر، شماره (61 )